|
امام(ره) و مسأله تحقق اهداف انقلاب در ساختار نظام
امام نهضت و نهاد
14 خرداد یادآور روزی تلخ برای مردمی است که بزرگمردی از خاندان امام موسی کاظم(ع) را از عمق جان به رهبری و ولایت پذیرفتند و در راه تحقق و پیشبرد آرمانها و سخنان ایشان از هیچ چیز فروگذار نکردند. در مقابل این اعتقاد قلبی مردم به ایشان، امام خمینی(ره) هم از عمق وجود به این مردم ایمان داشتند و آنها را ولینعمت میدانستند. چه زیباست تعین و تجسم نظام امت و امامت در ایران معاصر! حال امت شاهد پر کشیدن امام خود است و میراث گرانبهای امام را در برابر خود میبیند؛ میراثی که امامت و راهبری آن اکنون در دستان باکفایت حکیمی فرزانه است که امت، پس از حضرت امام خمینی با او بیعت کرد. میشود ستون خیمه این میراث گرانقدر را تحولخواهی و تحولآفرینی دانست؛ موضوع مهمی که رهبر انقلاب سال گذشته بخش اصلی سخنرانیشان به مناسبت رحلت حضرت امام را به آن اختصاص دادند. به همین مناسبت و پیرامون همین موضوع مهم، با دکتر مهدی جمشیدی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفتوگو کردیم. دکتر جمشیدی در این گفتوگو به تشریح شاخصهای تحولخواهی حضرت امام و توضیح علل رویارویی جریان غربگرا با آرمانهای اصیل ایشان پرداخت. ***
* رهبر حکیم انقلاب، سال گذشته در سالروز رحلت امام خمینی(ره) به موضوع تحولخواهی در اندیشه امام پرداختند؛ موضوعی که این روزها با توجه به فضای انتخاباتی و لزوم ایجاد یک تحول همهجانبه در کشور، به نظر میرسد نیازمند بررسی بیشتر است. ممنون میشوم به عنوان شروع بحث، توضیحاتی بفرمایید درباره نسبت اندیشه امام خمینی(ره) با تحولخواهی و شاخصهای این عنصر در منظومه فکری ایشان.
بله! به نظر من اصل ایده تحولخواهی و برهم زدن وضع موجود در اندیشه امام، یک دهه قبل از شروع نهضت انقلاب اسلامی ایجاد شد. امام با بررسی عمیق شرایط تاریخی و اجتماعی ایران، به این باور رسیدند که مسیر تاریخی ایران و جهان اسلام و به عبارتی ریلی که ایران و کشورهای مسلمان در آن حرکت میکنند، اساسا غلط است و ره به ناکجاآباد میبرد. به همین دلیل تصمیم گرفتند اساسا مسیر تاریخی کشور را عوض کنند، نه اینکه تنها به یکسری از اصلاحات دلخوش کنند. شما اگر به حرکتهای تحولخواهانه قبل از امام نگاه کنید، متوجه میشوید این نهضتها عموما دامنه محدودی داشتند. سقف اهداف آنها، اصلاح برخی عناصر نامطلوب بود. مثلا نهضت مشروطیت در راستای تقلیل مرارتهای استبداد شکل گرفت، در واقع نقطه کانونی نهضت تحولخواهانه مشروطیت، رفع استبداد بود. جنبش دیگری که پیش از نهضت امام شکل گرفت، نهضت ملی کردن صنعت نفت بود. این نهضت هم مستقیما هدفش حاکمیت ملی و حفظ استقلال کشور بود، به عبارتی یک نهضت ضداستعماری بود.
اما نهضت امام با نهضتهای قبلی به کلی متفاوت بود؛ آنها خودشان را در یک دایره تنگ تعریف کرده بودند اما امام همه قالبها را شکست و قله را هدف گرفت، یعنی برانداختن نظام شاهنشاهی و برقراری یک حکومت مردمسالار دینی که هم ضداستبداد باشد و هم ضداستعمار و هم مجری عدالت و آزادی و هم الگوی خود را به کشورهای مسلمان صادر کند و در برابر از خودباختگی ملل مسلمان مقابل تمدن غرب، یک جبهه جدید تمدنی بگشاید. این، تفاوت چشمگیر نهضت تحولخواهانه امام با سایر نهضتهای تحولخواهانه تاریخ ایران بود. امام تصمیم گرفت مسیر تاریخی کشور را عوض کند. قبلیها در چارچوب همان ساختار شاهنشاهی میخواستند استبداد را محدود کنند یا استعمار را پس برانند اما امام به کلی ساختار را برهم زد.
من اینجا میخواهم یک نکته بسیار مهمی را توضیح دهم و آن اینکه نگاه امام به تحولخواهی، صرفا سیاسی و برهم زدن یک ساختار سیاسی و بنیانگذاری یک نظام سیاسی جدید نبود؛ امام عمیقا اجتماعی و فرهنگی میاندیشید. امام میخواست ایران، ذیل تاریخ تجدد تعریف نشود و مسیر حرکت تاریخی ایران بر ریل مدرنیته امتداد پیدا نکند، بلکه ایران وارد یک زیست جهانی جدیدی شود. شما اگر خوب در تاریخ معاصر جهان نگاه کنید میبینید همه انقلابهای معاصر، انقلابهایی تحت سیطره گفتمان مدرنیته هستند. فرزندان جهان مدرن هستند. دنبالهروهای تاریخی جریان تجدد و مدرنیته هستند اما امام بهکلی، قطار ایران را از ریل تاریخی مدرنیته کَند و در یک زیست جهان دیگر قرار داد. امام تنها نظامسازی نکرد، تنها آدمسازی نکرد، بلکه عالمسازی کرد. یعنی یک جهان دیگری، نگاه دیگری، زیست دیگری خلاف جهان و نگاه و زیست معاصر جهان در دنیای مدرن خلق کرد. این حرکت، فوق تشکیل حکومت اسلامی بود.
تمام این اتفاقاتی که الان من و شما از تحقق آن دم میزنیم، در زمانه امام در حد یک رویاپردازی و تخیل شاعرانه بود. شاید بسیاری از اندیشمندان و فرهیختگان و مبارزان معاصر امام، حتی تصور سقوط رژیم شاهنشاهی را نداشتند، چه رسد به برهم زدن نظم گفتمانی جهان و پی ریختن یک جهان جدید با یک گفتمان فکری و زیست اجتماعی جدید! اینجاست که انسان عمق همت امام، نگاه امام، ریشهدار بودن تحولخواهی امام، آن هم یک تحولخواهی عمیق و وسیع را میفهمد و سر تا پا احترام و تعظیم میشود نسبت به این عظمت انسانی.
امام صرفا دنبال جابهجایی چند حاکم یا تغییر یک نظام سیاسی نبود، بلکه به دنبال ایجاد یک تاریخ جدید بود. واقعا انقلاب اسلامی را باید یک نقطه عطف، یک پیچ تاریخی، یک گسل، یک نقطه از جا کندگی تلقی کرد. هر روایتی از انقلاب اسلامی غیر از این، قطعا روایتی ناقص و تقلیلگرایانه است.
* آقای دکتر جمشیدی! شما تا اینجا وسعت و عمق تحولخواهی امام را 2 ویژگی متمایزکننده نهضت ایشان برشمردید؛ ممنون میشوم به وجوه متمایزگر دیگر این عنصر تحولخواهی هم اشاره بفرمایید.
ببینید! مبدا تحولخواهی در اندیشه امام منبعث از انگیزه دینی و الهی بود، بر خلاف برخی نهضتهای معاصر ایشان که مبنای حرکتشان «ایسم»های گوناگون بود. شما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب این آیه شریفه را از امام زیاد شنیدهاید: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى؛ یعنی بگو (توجه داشته باشید این کلمه قل، به معنای بگو، معنیاش فراتر از گفتن کلامی است، یعنی سیرهات این باشد، شعارت این باشد که) برای خدا چه دو نفر دو نفر و چه به تنهایی، قیام کنید، بهپاخیزید، شرایط را تغییر دهید. این آیه کاملا برانگیزاننده و داعی به حرکت و تحول و جنبش و جوش برای تغییر شرایط است. اینها مبانی فکری و مبادی عملی امام برای شروع حرکت تحولخواهانه بوده است. ارزش و اهمیت این مساله را دست کم نگیرید. رهبر انقلاب در سخنرانی سال قبل فرمودند اگر حرکت تحولخواهانه مبتنی بر مبانی فکری درست و صحیح نباشد، به جای تحول، به استحاله میانجامد. شما دیدید بسیاری از گروههای انقلابی در قبل از پیروزی انقلاب، در مسیر که جلوتر آمدند، کم کم زاویههایشان با حقیقت آشکار شد و در نهایت سازمانی مثل سازمان مجاهدین خلق به دام پستترین کارها و قتلها و ترورها افتاد، چون مبانی و مبادی مستحکم نبود، صحیح نبود اما امام و جریان مکتبی که حول محور امام شکل گرفت، از ابتدا تاکنون، دچار انحرافات عقیدتی نشد، چرا؟ چون پی و بنیان این نهضت تحولخواهانه بر برداشت صحیح و قویم از معارف الهی قرار داشت.
* آقای دکتر! برخی نظریهپردازان معتقدند انقلابها وقتی به مرحله تشکیل نظام و ساختار میرسند، همین نظاممند شدن و ساختارمند شدن، نقطه مرگ انقلاب است؛ نظر شما درباره دوگانه
نظام / انقلاب در تجربه انقلاب اسلامی چیست؟ آیا نظاممند و سازمانی شدن، انقلاب را متوقف کرد یا برعکس، پیگیری آرمانهای انقلابی را شدت بخشید یا هیچیک از این دو؟ نظر شما چیست؟
این، پرسش بسیار مهمی است. ببینید انقلاب از جنس «شدن» است و نظام از جنس «بودن». اگر در متن نظام، محتوای انقلاب جریان نداشته باشد، نظام تبدیل میشود به یک موجود کلیشهای بیجان و یک ساختار بروکراتیک محض که نه حرکتی میآفریند، نه قدرت ایجاد تحرکی دارد. اینجاست که نهضت تبدیل به نهاد میشود و در مرداب روزمرگی و عادات فرو میرود. این خطری است که همه انقلابها را تهدید میکند و اتفاقا همین خطر است که باعث شده مدت مدیدی است رهبر انقلاب بر کلیدواژه «انقلابی بودن» و «انقلابی ماندن» تاکید میکنند.
قبل از اینکه این بحث را ادامه بدهم، به موضوعی اشاره کنم. برای انقلابی ماندن، قبل از چارهاندیشی در سطح کلان، باید مراقب ماندن روحیه انقلابی و تحولخواهی در سطح فردی خودمان باشیم. آرا و اندیشهها و کنشگریهای امام نشان میدهد ایشان هر چه به سمت پایان حیات مبارکشان نزدیک میشدند، گویا نسبت به گذشته صریحتر و ساختارشکنتر میشدند. این در حالی است که وقتی انسان پیر میشود، طبیعتا محافظهکارتر میشود، بویژه اگر مدیریت کلان یک حکومت را در دست داشته باشد اما شما این را در وجود حضرت امام نمیبینید. در وجود ایشان، انقلاب و نظام به درهم تنیدگی رسیده بود؛ یعنی روحیه انقلابی و تحولخواهی و تحولگری در کنار نظم ساختاری و سازمانی و پیگیری این آرمانها در قالب نهادهای مرسوم حاکمیتی.
بازگردیم به بحث اصلی؛ اگر اجازه بدهید این مفهوم انقلاب و نظام را توضیح بیشتری بدهم. ببینید! انقلاب یک پدیده مستمر است، یک جریانی در حال «شدن» است، وقتی شما یک ساختار سیاسی تشکیل میدهید، یک نظام تشکیل میدهید، این نظامات و ساختارها میخواهد آن اهداف را در یک مسیری و در طول یک زمانی پیگیری کند. شما اگر سخنرانیهای حضرت امام در اول انقلاب را مطالعه کنید، میبینید امام مدام تذکر میدهند که اگرچه جمهوری اسلامی تاسیس شد ولی آنچه از انقلاب میخواهیم هنوز محقق نشده است. این جمهوری اسلامی با همه بخشهای قانونی و نظاممند خودش، باید یکپارچه بستر تحقق حرفها و آرمانهای انقلاب باشد. نباید فریب اسمها و عنوانها را خورد، به محتوا باید نگاه کرد. صرف اینکه ما اسم یک چیزی را اسلامی کنیم، آن چیز اسلامی نمیشود. این یک «شدن» لازم دارد، یک فرآیند مستمر نیاز دارد. بنده با استدلال به سخنان حضرت امام، میتوانم این تعبیر را به کار ببرم که در تفکر امام، نظام، فرع بر انقلاب است. بستر و وسیله تحقق حرفهای انقلاب، نظام است. حالا اگر مانع «شدنهای» انقلاب شود، در برابر فرآیند مستمر تحقق اهداف انقلاب بایستد و مقاومت نشان دهد، چه اتفاقی میافتد؟ جمهوری اسلامی از درون تهی میشود و دچار روزمرگی و رکود و نخوت میشود.
همین مساله، رمز اصلی تاکیدات رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر بر موضوع انقلابی بودن و انقلابی ماندن است و اتفاقا همین مساله، دلیل اصلی قرار گرفتن جریان غربگرا در برابر انقلاب است. جریان غربگرا هم یک جریان تحولخواه است؛ آنها هم به دنبال تحول در کشور هستند اما چه تحولی و چگونه؟ غربگراها امتداد جریان تاریخی مدرنیته هستند؛ فرزندان جهان تجدد و زیست متجددانه هستند. آنها تاریخ انقلاب را یک زائده در جریان تاریخی مدرنیته میدانند و قصد دارند کشور را به همان مسیر مدرنیسم بازگردانند. به همین خاطر است که تحولآفرینی آنها در نقطه مقابل تحولی است که انقلاب اراده کرد آن را محقق کند.
* یعنی شما معتقدید جریان غربگرا قصد دارد انقلاب را تبدیل به یک عضو عادی فرهنگ مدرنیته کند در حالی که انقلاب، اساسا خروج از حاکمیت مدرنیسم بود.
بله دقیقا! نخستین استدلال غربگراها این است که اهداف انقلابی، اهداف بشدت آرمانی و غیرواقعی و دور از دسترس است. با شعارهایی که میشود انقلاب کرد نمیشود حکومت کرد. آنها میگویند شعارهای اول انقلاب، شعارهای تخیلی و هیجانزده و نامعقول بوده و کارکرد آن صرفا در بسیج تودهها بوده است. به همین خاطر است که برنامه نظام نباید مبتنی بر آن شعارها باشد. آنها میگویند اگر بخواهیم حرفهای انقلاب را پیگیری کنیم، به عنصر نامطلوب جهانی تبدیل میشویم. شما دیدید یکی از روسایجمهور کشور زمانی این جمله را گفت که انقلاب برای همان سالهای اول تشکیل جمهوری اسلامی بوده است. چرا او این را میگوید؟ چون او انقلاب را مانع مسیر خود میداند.
بگذارید جواب این استدلال جریان غربگرا را از زبان شهید آوینی بدهم. شهید آوینی میگوید اگر نظام، شهروند مطیع برای دهکده جهانی مارشال مکلوهان باشد، قطعا «شدنهای انقلابی» مزاحم و بازدارنده این نظام است و قطعا هزینههای گزاف ایجاد میکند اما اگر نظام را بر اساس عقلانیت سکولار متعارف تعریف نکنیم و تلقی ما از جمهوری اسلامی همان تلقی امام خمینی باشد و آن را فراتر از یک تغییر سیاسی صرف بدانیم، آن وقت دیگر انقلابی بودن را در تعارض با نظاممند شدن و سازمانمند شدن نمیبینیم. آن وقت میبینیم اتفاقا سازش کردن چقدر هزینه دارد. همانطور که رهبر انقلاب بارها فرمودهاند، همچنان که چالش هزینه دارد، سازش هم هزینه دارد.
آقای سریعالقلم کتابی دارد تحت عنوان «ایران و جهانی شدن» که آقای روحانی در مرکز بررسیهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت آن را چاپ کرده است و مقدمهای بر آن نوشته است. ایشان در این کتاب به همین نکته اشاره میکند. میگوید ما باید در نظام بینالملل حل و هضم شویم و اصالت، متعلق به نئولیبرالیسم جهانی است. ما گریزی از این مساله نداریم و دست و پا زدن و مقاومت کردن هم بیفایده است. دیر یا زود هضم میشویم، اگر مخالفت کنیم و دست و پا بزنیم، برای خودمان هزینه بیشتری میتراشیم. بنابراین شدنهای انقلابی لاممکن است و موج جهانی شدن همه جا را گرفته است و غربی و آمریکایی شدن سرنوشت محتوم ما است. از این رو اینها اصلا با تحول انقلابی سر سازگاری ندارند و نظریهشان هضم شدن در ساخت جهانی است و معتقدند گذار و تحول انقلابی امکان ندارد و دیر یا زود پارهای از موج جهانی میشویم. ما با استناد به همین حرفها میگوییم این جریان، حافظ وضع موجود است، آن هم نه فقط وضع موجود ایران، بلکه حافظ وضع نئولیبرالیستی جهانی. به عبارت دیگر اینان افسران بومی تجدد و مدرنیسم در کشور هستند؛ همان چیزی که نقطه مقابل حرکت و بینش امام خمینی(ره) است.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی دیگری که با تشکلهای دانشجویی داشتند، این موضوع تقابل مسیر جریان غربگرا با مسیر اصیل انقلاب را به گونه دیگری بیان کردند. ایشان در آن سخنرانی فرمودند بعضی جریانات غربگرا در جامعه کنونی ما نیز که مدعی تحولخواهی هستند و خود را پرچمدار تحولخواهی معرفی میکنند، در واقع به دنبال تحول هستند اما تحول را گذار از سنت به تجدد و گذار از فرهنگ بومی به یک فرهنگ یکدست جهانی و در نهایت تسلیم شدن در برابر تجدد و مدرنیسم تعریف میکنند. جریانات غربگرا در این مسیر حرفهای انقلاب را مثل همین موضوع مقاومت که از دل آرمانهای انقلاب اسلامی بیرون آمده است، مانع راه خود میبینند. این نوع نگاه به تحول و این نوع تحولخواهی، اگرچه به زعم موافقانش تحول باشد اما در حقیقت استحاله است.
ببینید! نیروهای تجددی که ما در همین کلام محدودمان به آنها اشاراتی داشتیم، در طول ۳ دهه گذشته بسیار تلاش کردند میراث امام را واژگون کنند و تفکر امام را در قفس تاریخی خود زندانی کنند. اینها امام را تجلیل و تکریم هم میکنند اما خط او را منتفی و منقطع میدانند. دقیقا به خاطر اثرگذاریها و کارهای این طیف بر سیاست و جامعه ما، در طول ۳ دهه گذشته دچار پارهای اعوجاجها و کجیهایی شدهایم و این کجیها همچنان روی هم انباشته شده است. به تعبیر رهبر انقلاب در همین سخنرانی اخیرشان، ما دچار مشکلات مزمن شدهایم. گرههایی گشوده نشده و موانعی حل نشده داریم و اینها روی هم تلمبار و انباشته و متراکم شده و ما را دچار گرفتاریهای متعدد کرده است. این گرفتاریها در ۲ ساحت است؛ یکی در ساختار سیاسی و حاکمیت و دیگری در ساحت اجتماعی. ما امروز گریزی نداریم جز اینکه یک برنامه تحولی آن هم مبتنی بر یک تحول جهشی و مبتکرانه داشته باشیم. بسیاری از انقلابها به طور طبیعی پس از چند دهه به این نوع پالایشها و تجدیدنظرها نیاز دارند و انقلاب ما هم از این قاعده مستثنا نیست. ما باید در این مسیر قرار بگیریم و این مطالبهای است که رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای اخیرشان از آحاد جامعه داشتهاند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با دکتر حشمتالله قنبری درباره سیره رهبرکبیر انقلاب اسلامی
امید در سایه مردمباوری
سیره اخلاقی و سلوکی حضرت امام(ره) که مبنای همه کنشهای سیاسی، اجتماعی، فردی و خانوادگی ایشان بود، چشمه زلال و پاکی است که هر جرعه از آن، سیرابکننده عطش حقجویان خواهد بود. اگرچه شرح جامع سیره اخلاقی و سلوکی حضرت امام در این مقال نمیگنجد اما سعی کردیم در گفتوگو با دکتر حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، نگاهی اجمالی بیندازیم به خاصترین و منحصربهفردترین ویژگیهای شخصیت حضرت امام.
***
* جناب دکتر قنبری! اگر بخواهید از مجموعه فضایل اخلاقی حضرت امام(ره)، منحصربهفردترین آنها را انتخاب کنید و برای ما شرح دهید، کدام یک از فضایل ایشان را برمیگزینید؟
ابتدا به روح بلند امام بزرگوار درود مىفرستم و از خداوند متعال درخواست مىکنم بر علو درجات آن شخصیت کمنظیر و والامقام بیفزاید و ملت بزرگ ایران را در صیانت از میراث گرانبهاى او راهنما و دستگیر باشد، از شما هم به خاطر فرصتى که براى این بنده فراهم آوردید ممنونم. معمولا در مناسبتهاى مربوط به امام و انقلاب در رابطه با امام و انقلاب پرشکوه و مواریث گرانسنگ او فراوان سخن گفته مىشود و من با اجازه شما تصمیم دارم در رابطه با چند مورد از ویژگیهاى منحصر به فرد آن حضرت به اقتضاى حال و احوال این روزهاى کشور چند جملهاى را عرض کنم، چرا که معتقدم تمسک و رنگ گرفتن از ارزشها و خصایل و ویژگیهاى امام هم وظیفه ماست و هم اسباب هدایت و سعادت ماست و هم در پرتو تبیین این قبیل فضایل سره از ناسره تمییز داده مىشود. حضرت امام ۲ ویژگى ممتاز و به ظاهر متفاوت از یکدیگر را در خود جمع کرده و به معنا رسانده بود؛ یکى اتکا به خداوند متعال و خداباورى مطلق و دیگرى مردمدارى خالص و بىمنت. عبودیت و بندگى ناب امام او را به یک امت واحد تبدیل کرده بود. خودش به تنهایى نماد و نشان حقایق توحیدى و اسلامى بود و با عمل جامع به مقررات بندگى و عبودیت به رکن جریان مواج تدینخواهى و ایمانطلبى در میان پیروان همه مکاتب توحیدى تبدیل شد. او در خداباورى و اعتماد به الطاف الهى چنان ظرفیتى پیدا کرده بود که از یک سو جز اراده و حاکمیت حق متعال را باور نداشت و از طرف دیگر در عین عظمت و عزتى که خدا به او مرحمت فرموده بود، هیچ شأن و موقعیت و منزلت خاصى را براى شخص خودش قائل نبود.
ضمن اینکه در ذیل این عبودیت و اخلاص کمنظیر حتى براى یک لحظه نه تنها از اعتماد و ارادت ناب او به مردم به عنوان عیالالله کم نشد، بلکه مردم را عالیترین سرمایه الهى براى طهارت اجتماعى و صیانت از ارزشهاى اسلامى و انسانى مىدانست. از روزی که علم مجاهدت را برافراشت تا روزى که از دنیا رفت، این ۲ ویژگى استثنایى در امام حتى براى یک لحظه دچار تزلزل و تخفیف نشد. این ۲ ویژگى منحصر به فرد امام را در موقعیتی قرار داد که با تب امام، جامعه ملتهب مىشد و نظم و نسق معمول دولتمردان و مهتران آحاد طبقات جامعه از هم مىپاشید و اساسا فکر زندگى بعد از امام براى همگان سخت و غیرقابل تصور شده بود. اما وضعیت خود امام فرق مىکرد، او عمق و وسعت این همه دلبستگى را درک کرده بود اما بندگى مخلصانه او را چراغ راه و سند هدایت و ارتقای ایمان مردم قرار داده بود.
زمانی که امام به علت عارضه قلبى در بیمارستان بسترى شد و در معرض نگاههاى نگران و دلهاى مضطرب مقامات کشور قرار گرفت، آنها را با عبارتهایى ساده اما پرمغز دلدارى داد و فرمود: قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید؛ اگر با هم بودید، هیچ کس نمیتواند به شما آسیبی برساند. این توصیه و رهنمود امام تعارف نبود، نسخه هدایت بود که قوىترین و ظریفترین نشانههایش از زندگى خود امام قابل استخراج بود. عبودیت پروردگار باعث شده بود از هیچ غیرخدایى هراس نداشته باشد.
* این ویژگی حضرت امام، در سرتاسر تصمیمهای سیاسی ایشان مشهود است؛ ممنون میشوم از باب نمونه به یکی از این موارد اشاره بفرمایید.
اگر خاطر شریفتان باشد، در زمان دولت موقت، لانه فساد و جاسوسى آمریکا به تسخیر دانشجویان مومن و مسلمان پیرو خط امام در آمد که اقدام مهمى بود. خانه تیمى کدخداى جهان در روزگارى تصرف شده بود که در دنیا کسى فکر تصرف قهوهخانه آمریکایى را نمىکرد چه برسد به تسخیر مهمترین سفارتخانه آمریکا در منطقه غرب آسیا! جنجال بزرگى در دنیا به راه افتاد، هیبت و هیمنه استکبارى آمریکا در هم کوبیده شده بود و به قول امروزیها کلیدواژه پساآمریکا در روز تسخیر لانه جاسوسى وارد قلمرو علوم سیاسى دنیا شد و باور کردند مىشود صولت آمریکا را هم شکست. آقاى نخستوزیر و اغلب وزراى دولت موقت با اقدام انقلابیون دانشجویان نه تنها مخالف بودند، بلکه به سختى دچار خوف و اضطراب شدند. سران دولت موقت نگران وقوع جنگ با آمریکا بودند و عمیقا اعتقاد داشتند در هر شرایط و با هر وضعیتى که آمریکا تعیین مىکند، باید با سران نظام سلطه همراهى و تعامل کرد. اشکال آنها این بود که تفاوت بین «تعامل» و «تسلیم و پذیرش تحقیر» را به آن صورتى که انقلاب به انقلابیون آموخته بود درک نمىکردند. آن روز هم اغلب سران دولت موقت ارتباط با آمریکا حتى به قیمت تحقیرپذیرى و به ذلت نظام سلطه تن دادن را نشانه نوعى رشد و تعامل مدرن و سیاسى به حساب مىآوردند. شیوه رفتار انفعالى دولتیها باعث شد مراتب به امام گزارش شود: آقا اسلام و سرنوشت کشور به خطر افتاده! ناوها و هواپیماهاى آمریکایى وارد منطقه شدهاند و ما هم قدرت مقابله با آنها را نداریم! امام با همان متانت استثنایىشان حرفها را که عموما مواضع رسمى دولت موقت بود شنیدند و در پاسخ سوال کردند: آیا شما از آمریکا میترسید؟! اگر نمىترسید جاسوسهایشان را نگه دارید. همه دولتمردان باید این درس را از امام بگیرند و توجه داشته باشند امام مرعوب عظمت پروردگار بود و به همین اعتبار نه تنها از نظام سلطه و قدرتهای ظالم و حاکم بر دنیا نمىهراسید، بلکه آنها را تحقیر مىکرد تا غیرت دینى و انسانیت و شجاعت احیا شده با انقلاب انگیزه نشو و نما و بالندگى بیشتر را از دست ندهد. عنایت داشته باشید شرایط آن روز ما و آمریکا از زمین تا آسمان با شرایط امروز متفاوت است، آن روزها آمریکا یک امپراتورى مقتدر و بلامنازع بود که با استکبارىترین شیوه ممکن به دنیا چنگ انداخته بود اما امروز یک ابرقدرت رو به افول است که هر روز آثار شکست و انزوا و اضمحلال آن در ابعاد مختلف قابل رصد است.
منطق امام، منطق قرآن بود: وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَیالله وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا؛ چرا به خدا توکل نکنیم در حالی که او راه را به ما نشان داده است؟ امام حقا اینگونه بود و وعده خداوند متعال هم در باره او تحقق پیدا کرد: إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَاالله ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ.
* آقای دکتر! با توجه به شرایط انتخاباتی کشور، خالی از لطف نیست اشارهای داشته باشید به سیره حضرت امام(ره) در مواجهه با دولتها و انتخاب رؤسای جمهور از سوی مردم.
بله! یکی از روشهاى حکیمانه حضرت امام در حکمرانى اسلامى حمایت و پشتیبانى آن حضرت از ارکان نظام جمهورى اسلامى مخصوصا دولتهاى حاکم بود، در شرایطى مانند شرایط انقلاب ما و جمهورى اسلامى که استقلال کشور، صیانت از عزت و عظمت مردم، با دشمنى و ستیز ظالمانه و همهجانبه نظام سلطه مواجه است، اداره کردن دولت و تمشیت نظام اجرایى کشور کار بسیار سختى است. کسى که بر اساس قانون اساسى کشور و با اقبال و انتخاب مردم در جایگاه عالى نظام اجرایى کشور تکیه مىکند، با مشکلات عدیده و شرایط سختى روبهرو مىشود، البته رئیس دولت در ارائه برنامه، انتخاب و گزینش وزرا و مدیران ارشد صف و ستاد دولت، در اجراى برنامهها، هم از اختیارات قانونى وسیع برخوردار است، هم امکانات فراوان کشور در اختیار اوست اما نیازها و ضرورتهاى کشور و محدودیتها و تنگناهاى خواسته و ناخواسته فراوانى هم پیش روى او و دولتش است؛ حالا فتنهها و شیطنتهاى دشمنان تابلودار انقلاب و ایران، انتظارات بجا و نابجاى منتقدان خیرخواه و بدخواه داخلى را هم به آن اضافه کنید. عمل به این وظایف سنگین و گسترده به سادگى ممکن نیست. روش امام این بود که به خاطر مصالح بالاتر و آرامش و امنیت کشور از دولت قانونى که منتخب مردم است ولو اینکه مورد اعتماد و انتخاب شخص ایشان نباشد حمایت کند. امام با اصل و فرع دولت موقت که پیشنهاد و منتخب شوراى انقلاب بود موافقت نداشت اما دست حمایت خود را تا استعفاى آقاى بازرگان از سر و پشت دولت برنداشت، بنىصدر هیچ گاه مورد اقبال و اعتماد امام نبود اما وقتى با اقبال مردم به ریاست جمهورى برگزیده شد، امام به احترام انتخاب مردم حکم وی را تنفیذ کرد و تا زمان صدور راى عدم کفایت او از سوى مجلس شوراى اسلامى، بنىصدر و دولت او را تضعیف نکرد. حضور آقایان بنىصدر و بازرگان خسارتهاى غیر قابل جبرانى را به بار آورد اما امام در عین حال با ارائه شاخص و معیار آنها را به سوى خیر و صلاح دعوت مىکرد و از حمایت آنها دریغ نمىکرد. در انتخاب و تحمیل قائم مقام رهبرى هم وقتى با زمینهسازیها و تمهیدات عجیب و غریب عدهاى، خبرگان منتخب مردم آیتالله منتظرى را در جایگاه جانشینى آن حضرت قرار دادند، باز هم امام به رغم مخالفت قلبى با انتخاب خبرگان، راى و نظر منتخبان مردم را پذیرفت و تاریخ معاصر ما به روشنى نشان داد نظر و راى امام حکیمانه و تشخیص او درست و اقدام و راى خاص و عام مردم در تشخیص فرد منتخب اشتباه بود اما امام از پشتیبانى آنها مضایقه نکرد.
* به عبارت دیگر حمایت امام از دولتها به معنای تأثیر عملکرد دولتها نبود، درست متوجه شدم؟
بله! حمایت امام، حمایت و صیانت از راى مردم بود نه تأیید افراد منتخب! از برکات شگفتانگیز امام و خلف صالح و تربیتیافته عظیمالقدر مکتب تربیتى اسلام و امام این است که فرصت اشتباه کردن را از دیگران نگرفتند تا اعتماد به نفس ملى آسیب نبیند، به راى مردم احترام گذاشتند، هزینههاى سنگینى هم به کشور تحمیل شد اما انتخاب به انتخاب، مردم ورزیدگى و مهارتهاى بیشترى را در تعیین سرنوشت خود به دست آوردند و امروز به رغم دروغپردازیهاى دشمنان انقلاب اسلامى و بىانصافیها و بىدقتیهاى برخى شخصیتهاى محترم و وفادار به انقلاب، جمهوریت نظام در سایه اسلام و رهبر انقلاب اسلامى تحکیم پیدا کرده است. این روشمندى نورانى بعد از امام نیز با همان شدت و خلوص ادامه پیدا کرد. این شیوه امام راه و شیوه درستى بود و با همان درستى و صداقت تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
آنچه نباید از آن غفلت کرد، این موضوع مهم است که نباید اشتباهات بزرگ و کوچک دولتها را به ریش نظام بست و نباید فرصت ایجاد شود تا در کمال ناجوانمردى و بىمروتى گلایهها و دلسردیهاى مردم از سوء رفتار و سلوک غیراسلامى و غیرملى احتمالى برخى دولتها و دولتمردان را به حساب ناامیدى مردم از نظام اسلامى جا بزنند. گاهى اوقات این فتنهانگیزیها با تظاهرات و اظهارات به ظاهر خیرخواهانه به سطح جامعه منتقل مىشود. وقتى ناتوانى و ناکارآمدى و خودپسندى و رفتارهاى زشت و تبعیضآمیز و ناصواب را از یک مقام عالى اما منتخب مىبینند، مىگویند: خب! ما اشتباه کردیم، چرا آقا وارد عمل نشدند و این آدم بىکفایت را برکنار نکردند؟! این سوال هم سوال بیجایى است و هم توقع نامربوطى است؛ مردم با علم و آگاهى و با آرای فراوان آن فرد را براى ریاست بر خود برگزیدهاند. قانون اساسى این حق را براى آحاد مردم سزاوار به رسمیت شناخته و ولایت فقیه نیز همین قانون اساسى را که مورد اعتماد و تصویب مردم قرار گرفته امضا کرده است. مگر مى شود آرای میلیونى مردم را نادیده گرفت؟ قضاوت دنیا درباره کشور و مردمسالارى دینى ما چه مىشود؟ این سوءرفتارها با عزل برگزیده مردم اصلاح نمىشود، راه درمان این بیمارى مزمن هوشیارى و دقت مردم و انتخاب درست است.
* آقای دکتر! این روزها عدهای مدام این گزاره را تکرار میکنند که مردم مشارکت پایینی در انتخابات خواهند داشت و این نشانه دلسردی مردم از نظام خواهد بود؛ نظر شما درباره این ادعا چیست؟
عدهاى که خودشان عامل بىاعتمادى مردم بودهاند، در نهایت دریدگى ۲ چشم خودشان را از طریق دوربینهاى تلویزیونى و فضاى مجازى به چشم مىدوزند و مىگویند اعتماد مردم به حکومت کم شده است و در انتخابات شرکت نمىکنند. این حرف و سخن نابجا و ظالمانه و اهانت به ملت ایران و فریب افکار عمومى است. مردم ایران مسلمان هستند و همیشه تسلیم امر خدا و حقایق الهى و آزاده بودهاند و براى تاسیس و حفظ نظام اسلامى هم هزینههاى سنگینى را پرداخت کردهاند، نشانه اعتماد مردم به نظام و اسلام و انقلاب و ولایت، رفتار آنها در مشایعت دست بریده قاسم سلیمانى به اثبات مىرسد، اعتماد مردم به نظام در روزهاى سخت انقلاب به نمایش درآمده است؛ در نهم دیماه سال ٨٨، در صیانت و دفاع از حریم اهل بیت، در حضور باشکوه در صحنهها و روزهاى مهم مربوط به انقلاب و اسلام. به این مردم اهانت نکنید، آدرس غلط ندهید، موضع مردم روشن است و امروز هم که شامههاى کرونازده و گوشهاى سنگین بعضیها متوجه ناراحتى و گلایهمندى مردم شده است، بروند و علت ناراحتیهاى مردم را از زبان خود مردم بشنوند، یأس و نومیدى مردم متوجه ناکارآمدى شماست، رفتار و کردارهاى غلطى که در دوران ریاست از خود نشان دادید و مردم را از اعتماد به امثال شما بازمىدارد. بىاعتمادى مردم متاثر از تصمیمات غلطى است که 8 سال با امید به کدخدا و باز کردن مرزهاى کشور به روى محصولات خارجى هزاران تولیدکننده را به نیستى کشید و صدها هزار شغل را از بین برد و در نتیجه بخش بزرگى از جوانان کشور دچار افسردگى و بیکارى شدند، بساط تاسیس خانه و خانواده برچیده شد و ازدواج دختران و پسران این مرز و بوم را به یک خاطره تبدیل کرد. ناراحتى مردم از ناتوانى در اداره امور زندگى متاثر از تصمیمات خلقالساعه و غیرکارشناسى و ناامیدکننده شماست، مردم از تبعیض و بىعدالتى به تنگ آمدهاند، مردم از رانتخوارى و فسادهاى وقیح به تنگ آمدهاند، لطفا مساله را درست طرح کنید تا نتیجه درست را به دست آورید و اگر فرصتى براى اصلاح در اختیار شما قرار گرفت اراده جبران داشته باشید. مردم از نظام اسلامى و ولایت و دین مایوس نیستند، انصاف و شرف انسانى حکم مىکند کسانی که اسباب دلسردى و پریشانى و اضطراب مردم را فراهم آوردهاند، مسؤولیت کمکاریها و غلطکاریهاى خود را شجاعانه بپذیرند. کسانی که اعتماد مردم و حمایت بىشائبه امام و رهبر عظیمالشان را خرج مآلاندیشیهاى غلط و تشخیصهاى اشتباه و مشاورههاى بىخاصیت اطرافیان خود کردند، امروز نباید طلبکار باشند. مردم و رهبرى نظام اسلامى در سایه تعالیم قرآن و اهل بیت اعتماد به دشمن را خلاف عقل و شرف دانستند، لذا دلخوش داشتن به لبخندهاى معنادار دشمن و داشتههاى نقد کشور را به پاى وعدههاى دروغ و دور دشمن ریختن، حاصل امامناشناسى و امامتگریزى هدفدارى بود که امروز در قالب کوچکتر شدن سفرههاى مردم و از دست رفتن فرصتهاى گرانبهاى توسعه کشور پیش روى ماست. حضرت امام فرمودند: وقتی دشمن از انسان تعریف کند و دشمنی نکند، انسان در خودش شک میکند. وقتی بدگویی میکند و فشار میآورد، انسان خوشحال میشود و اطمینان پیدا میکند که راه درست است. اینها معیارهاى امام بود که برخى از ما فراموش کردیم و امروز انقلاب و اسلام را به خاطر بىمبالاتیهاى خودمان محکوم مىکنیم؛ این عمل خلاف شخصیت و شرافت انسانى است.
چندی پیش رهبر معظم انقلاب فرمودند رئیسجمهور باید روحیه امیدوار داشته باشد، به نظر میرسد امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به امید نیاز دارد. ممنون میشوم نگاهی اجمالی داشته باشید به سیره حضرت امام در امید دادن و انگیزهبخشی به جامعه.
امیدبخشی به جامعه یکى دیگر از ویژگیهاى منحصر به فرد امام بود؛ امام حتی در سختترین شرایط روح امیدواری مبتنی بر ایمان را در مردم و مسؤولان زنده نگاه مىداشت و یأسآفرینى در جامعه را به عنوان یک منکر بزرگ مورد تقبیح قرار مىداد. ایشان امیدوارانه و واقعبینانه از آرمانهاى بزرگى مانند مبارزه با استکبار، مبارزه با فقر و حرکت به سوى اعتدال مبتنى بر عدالت، استقلال کشور و صیانت از شعار «نه شرقی نه غربی» حمایت مىکرد و راه برونرفت از معضلات و مشکلات را اعتماد به مردم و ظرفیتهاى ملى مىدانست و این مواضع شعار سیاسى نبود، اعتقاد عمیق و مبتنى بر عقل و علم و عزت و لازمه حتمى غلبه بر تحریمها و تنگناها بود. هیچ شیطان و مستکبرى تحریم را با مذاکره و تمنا و من بمیرم؛ تو بمانى برنداشته است. تا مظاهر قدرت و اقتدار از درون جامعه نجوشد، دشمن از تحریم و ضربه زدن به نظام اسلامى و مردم شجاع و مستقل و انقلابى دست بر نخواهد داشت. از نگاه امام تضعیف روحیه مردم و تحقیر و به حساب نیاوردن تواناییها و ظرفیتهاى ملى در زمره بدترین نوع خیانتهاست.
* اگر نکتهای را به عنوان تکمله بحث دارید، بیان کنید.
بله! مایلم به یکی دیگر از ویژگیهای حضرت امام اشارهای گذرا کنم. از مهمترین ویژگیهاى امام که خداوند آن را جامع بسیارى از کمالات و فضایل عظیمه امام قرار داده بود، ندیدن خود و دیدن خدا در تمام شئونات زندگى بود: «در میان شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیفتد»؛ نفرمود نگذارید دولت به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، چون با افتادن دولت به دست نااهل و نامحرم مردم و کشور دچار مشکل مىشوند و در فرآیند خدمتگزارى و رونق کشور اختلال به وجود مىآید اما اگر نااهل و نامحرمى با دستاویز قرار دادن ارزشهاى انقلابى ـ اسلامى صحنهگردان زندگى مردم شود، نه تنها دولت و کشور، بلکه اعتقادات دینى مردم را به نابودى خواهد کشاند و جعل و خرافه و تحریف را به نام خدمتگزارى و عدالتخواهى و زهد جایگزین فتنههاى دشمن علیه اسلام و مسلمانان خواهد کرد. شما حرف دشمن را از حلقوم او مىشنوید. بقیه عرایضم بماند براى فرصتی دیگر.
ارسال به دوستان
سخنرانیتلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت ۱۴ خرداد؛ جمعه ساعت 11
رهبر حکیم انقلاب جمعه ۱۴ خرداد به مناسبت سیودومین سالروز ارتحال امام خمینی(ره) با ملت ایران سخن خواهند گفت. این برنامه ساعت 11 روز جمعه 14 خردادماه از شبکههای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و سایت و صفحات KHAMENEI.IR در شبکههای اجتماعی بهصورت زنده پخش خواهد شد.مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی هر سال با سخنرانی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در حرم مطهر امام خمینی(ره) برگزار میشد که با توجه به دستورالعملهای بهداشتی ستاد ملی مبارزه با کرونا، امسال نیز همچون سال گذشته این مراسم در حرم مطهر برگزار نمیشود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|